نویسه جدید وبلاگ

داستان ملاقات با امام زمان عج + تشرف یک زن انگلیسی تازه مسلمان

یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد , با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (ع) برپاست ، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (ع) فعالیت می کردند ، شد و وقتی از حال آنها جویا شد ، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان......

برایش جالب بود که در انگلستان ، مردم این طور عاشق اهل بیت (ع) باشند و مخصوصا دو پزشک مسیحی ، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (ع) نوکری کنند.

کمی نزدیکتر رفت , با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست ؟

او گفت : درست است ، شاید عادی نباشد ، اما من دلم ربوده شده ، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.

از او پرسید : دلربای تو کیست ؟ چه عشقی و چه محبتی ؟!

پاسخ داد : من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم ، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد . نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم . فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مساله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جئانی ظهور کند واصلا پیر نشود.

در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم . شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.

وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم ، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم . تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم . روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم ، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام ، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم ، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد ، حیران و سرگردان ، کسی هم زبانم را نمی فهمید ، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم ، با سرعت به طرف آنها می رفتم ، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام .

خیلی خسته شدم ، واقعا نمی دانستم چه کنم . دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن ، گفتم : خدایا خودت به فریادم برس ! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید . جمعیت را کنار زد و به من رسید . چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم . وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت : « راه را گم کرده ای ؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم . »

او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن » را دیدم ! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است . از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : « به شوهرت سلام مرا برسان » . من بی اختیار پرسیدم : بگویم چه کسی سلام رسانده ؟ او گفت : « بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی ! من همانم که تو سرگشته او شده ای !»

تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم ، پیدایش نکردم . آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.

از آن سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه ، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رید من . شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست .

کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر -ابوالفضل سبزی

منبع


نامه‌اي به امام زمان(علیه السلام) + درد و دل با اقا

به نام آفريدگار ياس‌هاي سپيد و لطيف و سلام بر بهشتيان

در جاده‌اي‌ به‌ بلنداي‌ تاريخ‌ در انتظارت‌ نشستم‌ و تو اي تك سوار مركب عشق در واهي ديوار دل به سوي توست، در پس‌ كوچه‌هاي‌ فراق‌ و غربت‌ زار و پريشان‌ به‌ دنبالت‌ مي‌گردم‌ و عاجزانه‌ترين‌ نگاه‌ها را نثارت‌ مي‌كنم‌، ببين‌ كه‌ ضمير دلم‌ بي‌تو كوهي‌ از تنهايي‌ است‌.

كجايي‌ اي‌ ترنم‌ زيباي‌ بهاري‌، اي‌ بهانة‌ بارش‌ ابرها، اي‌ صداي‌ خستة‌ زمين‌ به‌ گوش‌ فلك‌، اي‌ بلند سرور، سروستان‌ طاها! چه‌قدر طولاني‌ است‌ سفرت‌، آن‌ روز كه‌ براي‌ اولين‌ بار رفتي‌ نمي‌دانستم‌ سفري‌ چنين‌ طولاني‌ در پيش‌ داري‌. شايد آن‌ روز خودت‌ هم‌ نمي‌دانستي‌.

بيا نگاه‌ كن‌. اطلسي‌هايم‌ پژمرده‌ شده‌اند و شب‌بوها ديگر باز نمي‌شوند. چقدر سخت‌ است‌ انتظار، اصلاً انتظار چه‌ واژة غريب‌ و تنهايي‌ است‌ انگار كه‌ اين‌ واژه‌ را فقط‌ براي‌ تو آفريدند.

هواي‌ قفس‌ سرد و زخمي‌ است‌، بوي‌ درد را مي‌دهد. بوي‌ شكنجه‌ مي‌دهد. بوي‌ اسارت‌ را مي‌دهد. بوي‌ مرگ‌ را مي‌دهد. قمريان‌ يكي‌ يكي‌ مي‌ميرند و لحظة‌ لقايت‌ را با خود دفن‌ مي‌كنند و تو همچنان‌ دوري‌، دورتر از دور، زمين‌ چون‌ كويري‌ تشنه‌ است‌ و در نيايش‌ شبانه‌، تو را مي‌خواند.

پرستوهاي‌ مهاجر در كوچشان‌ تو را مي‌خوانند و قمريان‌ در بند، آواز تو را سر مي‌دهند.

آواز وصالت‌ را، روزها در پي‌ هم‌ مي‌آيند و مي‌روند و عمرها به‌ پايان‌ مي‌رسند.

پس‌ چرا نمي‌آيي‌؟ اي‌ عزيز، اي‌ روشن‌تر از سپيده‌! چرا نمي‌آيي‌؟ اي‌ بهانة دل‌...

ابري من! من‌ تو را در قفس‌ غنچه‌ تماشا مي‌كنم‌. در سكوت‌ دل‌ دريايي‌ رود، در هق‌هق‌ ابر در ناز گل‌ سرخ‌ به‌ هنگام‌ نسيم‌... .

خدايا! اين شب ظلماني كي تمام مي‌شود و سحر سوار بر مركب‌نواز نور از دل مي‌رسد.

بهارا! اي‌ روشن‌ترين‌ ترانة‌ اميد و اي‌ سبزترين‌ آشناي‌ صميمي‌!

اي‌ اميد اميدواران‌! اي‌ شمس‌ عالم‌افروز كه‌ با نقاب‌ غيبت‌ به‌ پشت‌ ابرها پنهاني‌، بيا، بيا.

كه‌ ديگر زمين‌ به‌ سختي‌ نفس‌ مي‌كشد. صداي ناله‌ات از دور مي‌آيد، كجايي‌؟ تو را مي‌بينم‌. بيا و از خود برايم‌ بگو. از دردي‌ كه‌ در دل‌ داري‌، ساعت‌ها برايت‌ از غم‌ ايام‌ شكوه‌ كردم‌: ناله‌ كردم‌ و گريستم‌. ساعت‌ها در مكان‌ بي‌نام‌ و نشانت‌ پي‌ات‌ گشتم‌. چه‌ مي‌شود لحظه‌اي‌ مهمان‌ دل‌ طوفان‌زدة‌ من‌ باشي‌؟!

بيايي‌ و از داغ‌هاي‌ نهان‌ در دل‌ بگويي‌، از تاريخ‌ طوفان‌زدة‌ هستي‌، از سر بريدة‌ حق‌، از غربت‌ و تنهايي‌ آلاله‌ از ياس‌ كبود، از سينة‌ صد چاك‌ شدة‌ شقايق‌، و از شاخة‌ طوبي‌!

به كدامين آغاز پر كشيدن، از دور كه در امواج و تلاطم پي تو مي‌گردم؟!

اما مي‌آيي‌، مي‌دانم‌ كه‌ مي‌آيي‌ و در جسمي‌ زيبا دلم‌ را چراغاني‌ مي‌كني‌ و من‌ هم‌ در انتظار آن‌ لحظة‌ سبز به‌ همراه‌ گل‌ سرخ‌ و ياس‌ سپيد مي‌مانم‌. اي معشوق زيباي من در دام بلا گرفتار شوم و سلامي جز گريه و اشكي جز اندوه ندارم، كجاست، روزي كه چون غزال‌هاي شادان جست و خيز داشتم، اما اكنون كاروان عشق رفت و من جا مانده‌ام.

اي سبز، آن لحظه‌اي كه نامت را بر زبان مي‌آورم، هرگز تمام نشود و دور باد آن لحظه‌اي كه فراموشت كنم و نفرين بر ساعتي كه بي‌تو بياسايم و اينك نامه‌ام را بر چريده‌اي از اطلسي مي‌نويسم و روي آن تمبري از ياس مي‌چسبانم و با اشك بر روي چمن پست مي‌كنم.

و من‌ از امروز تا فردا و فرداها باز هم‌ هر روز روي‌ جاده‌هاي‌ مه‌ گرفته‌ به‌ انتظار خواهم‌ نشست‌. مي‌دانم‌ كه‌ روزي‌ تو مي‌آيي‌ تا آن‌ روز اي‌ سبزترين‌ خاطرة‌ من‌، چشمانم‌ را به‌ احترامت‌ نخواهم‌ بست‌. اينجاست برايم مجالي نمانده است. چشم انتظار تو هستم تا انتها مي‌نويسم، باز هم نامه‌اي مي‌نويسم.

نويسنده: امير اكبرپور

منبع :ماهنامه موعود

منبع


در فضيلت مبارک رمضان

شيخ صدوق به سند معتبره روايت کرده از حضرت امام رضاعليه السلام از پدران بزرگواران خود از حضرت اميرالمؤمنين عليه و علي اولاده السلام که فرمود خطبه اي خواند براي ما روزي حضرت رسول خداصَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَاله پس فرمود: اَيُّها النّاس بدرستي که رو کرده است به سوي شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش ‍ ماهي است که نزد خدا بهترين ماهها است و روزهايش بهترين روزها است و شبهايش بهترين شبها است و ساعتهايش بهترين ساعتها است.

و آن ماهيست که خوانده اند شما را در آن بسوي ضيافت خدا و گرديده ايد در آن از اهل کرامت خدا نَفَسهاي شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاي شما در آن مقبولست و دعاهاي شما در آن مستجابست پس سؤ ال کنيد از پروردگار خود به نيّتهاي درست و دلهاي پاکيزه از گناهان و صفات ذميمه که توفيق دهد شما را براي روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن بدرستي که شقي و بد عاقبت کسي است که محروم گردد از آمرزش خدا در اين ماه عظيم و ياد کنيد به گرسنگي و تشنگي شما در اين ماه تشنگي و گرسنگي روز قيامت را و تَصدّق کنيد بر فقيران و مسکينان خود و تعظيم نمائيد پيران خود را و رحم کنيد کودکان خود را و نوازش نمائيد خويشان خود را و نگاه داريد زبانهاي خود را از آنچه نبايد گفت

و بپوشيد ديدهاي خود را از آنچه حلال نيست شما را نظر کردن بسوي آن و بازداريد گوشهاي خود را از آنچه حلال نيست شما را شنيدن آن و مهرباني کنيد با يتيمان مردم تا مهرباني کنند بعد از شما با يتيمان شما و بازگشت کنيد بسوي خدا از گناهان خود و بلند کنيد دستهاي خود را به دعا در اوقات نمازهاي خود زيرا که وقت نمازها بهترين ساعتها است نظر مي کند حق تعالي در اين اوقات به رحمت به سوي بندگان خود و جواب مي گويد ايشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّيک مي گويد ايشان را هرگاه او را ندا کنند و مستجاب مي گرداند هرگاه او را بخوانند

اي گروه مردمان بدرستي که جانهاي شما در گرو کرده هاي شما است پس از گرو بدر آوريد به طلب آمرزش از خدا و پشتهاي شما گران بار است از گناهان شما پس سبک گردانيد آنها را به طول دادن سجده ها و بدانيد که حق تعالي سوگند ياد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در اين ماه را و نترساند ايشان را به آتش جهنم در روز قيامت.

ايُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤ مني را در اين ماه از براي او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته پس ‍ بعضي از اصحاب گفتند يا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداريم حضرت فرمود بپرهيزيد از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به يک شربت آبي باشد بدرستي که خدا اين ثواب را مي دهد کسي را که چنين کند اگر قادر بر زياده از اين نباشد.

اَيُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در اين ماه نيکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزي که قدمها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در اين ماه خدمت غلام و کنيز خود را خدا در قيامت حساب او را آسان گرداند و هر که در اين ماه شرّ خود را از مردم باز دارد حق تعالي غضب خود را در قيامت از او باز دارد و هر که در اين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد خدا او را در قيامت گرامي دارد و هر که در اين ماه صله و احسان کند با خويشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قيامت و هر که در اين ماه قطع احسان خود از خويشان خود بکند خدا در قيامت قطع رحمت خود از او بکند

و هر که نماز سنتي در اين ماه بکند خدا براي او برات بيزاري از آتش جهنم بنويسد و هر که در اين ماه نماز واجبي را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماههاي ديگر کرده شود و هر که در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد خدا سنگين گرداند ترازوي عمل او را در روزي که ترازوهاي اعمال سبک باشد و کسي که يک آيه از قرآن در اين ماه بخواند ثواب کسي دارد که در ماههاي ديگر ختم قرآن کرده باشد

اَيُّها النّاسُ بدرستي که درهاي بهشت در اين ماه گشاده است پس سؤ ال کنيد از پروردگار خود که بروي شما نه بندد و درهاي جهنّم در اين ماه بسته است پس سؤ ال کنيد از پروردگار.تبارک و تعالي به تلاوت کردن قرآن مجيد در شبها و روزهاي اين ماه و به ايستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضيلت و کثرت استغفار و دعا. امام صادق عليه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزيده نشود تا سال آينده آمرزيده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود.

و نگاه دارد خود را از چيزهايي خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چيزهاي حرام و رفتار کن به نحوي که مولاي ما حضرت صادق عليه السلام وصيّت نموده و فرموده که هرگاه روزه داري مي بايد که روزه دارد گوش و چشم و مو و پوست و جميع اعضاي تو يعني از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود بايد که روز روزه تو مانند روز افطار تو نباشد.

و نيز فرموده که روزه نه همين از خوردن و آشاميدن است تنها بلکه بايد در روز روزه نگاه داريد زبان خود را از دروغ و بپوشانيد ديده هاي خود را از حرام و با يکديگر نزاع مکنيد و حَسَد مبريد و غيبت مکنيد و مجادله مکنيد و سوگند دروغ مخوريد بلکه سوگند راست نيز و دشنام مدهيد و فحش مگوئيد و ستم مکنيد و بي خردي مکنيد و دلتنگ مشويد و غافل مشويد از ياد خدا و از نماز و خاموش باشيد از آنچه نبايد گفت و صبر کنيد و راستگو باشيد و دوري کنيد از اهل شرّ و اجتناب کنيد از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غيبت کردن و سخن چيني کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانيد و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّدعليه السلام باشيد

و آرزومند ثوابهاي آخرت باشيد و توشه اعمال صالحه براي سفر آخرت برداريد و بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگي و مذلّت مانند بنده اي که از آقاي خود ترسد و ترسان باشيد از عذاب خدا و اميدوار باشيد رحمت او را و بايد پاک باشد اي روزه دار دل تو از عيبها و باطن تو از حيله ها و مکرها و پاکيزه باشد بدن تو از کثافتها و بيزاري بجوي بسوي خدا از آنچه غير اوست و در روزه ولايت خود را خالص گرداني از براي او و خاموش باشي از آنچه حق تعالي نهي کرده است تو را از آن در آشکارا و پنهان و بترسي از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسيدن او است در پنهان و آشکار و ببخشي روح و بدن خود را به خداي عزّوجلّ در ايّام روزه خود و فارغ گرداني دل خود را از براي محبّت او و ياد او و بدن خود را به کارفرمائي در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است بسوي آن اگر همه اينها را به عمل آوري آنچه سزاوار روزه داشتن است

به عمل آورده اي و فرموده خدا را اطاعت کرده اي و آنچه کم کني از آنها که بيان کردم از براي تو به قدر آن از روزه تو کم مي شود از فضل آن و ثواب آن بدرستي که پدرم گفت رسول خداصَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَاله شنيد که زني در روز روزه اي جاريه خود را دشنام داد حضرت طعامي طلبيد آن زن را گفت بخور زن گفت من روزه ام فرمود چگونه روزه اي که جاريه خود را دشنام دادي روزه از خوردن و آشاميدن تنها نيست بدرستي که حق تعالي روزه را حجابي گردانيده است از ساير امور قبيحه از کردار بد و گفتار بد چه بسيار کمند روزه داران و چه بسيارند گرسنگي کشندگان. و حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود :

که چه بسيار روزه داري که بهره اي نيست او را از روزه به غير از تشنگي و گرسنگي و چه بسيار عبادت کننده اي که نيست او را بهره اي از عبادت به غير تَعَب اي خوشا خواب زيرکان که بهتر از بيداري و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زيرکان که بهتر از روزه داشتن بي خردان است .

و روايت شده از جابربن يزيد از حضرت امام محمد باقرعليه السلام که حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله به جابر بن عبدالله فرمود اي جابر اين ماه رمضانست هر که روزه بدارد روز آن را و بايستد به عبادت پاره اي از شبش را و باز دارد از حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را بيرون رود از گناهان خود مثل بيرون رفتن او از ماه جابر گفت يا رسول اللّه چه نيکو است اين حديث که فرمودي فرمود اي جابر و چقدر سخت است اين شرطهايي که نمودم

منبع







نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی